بسم رب الرفیق

زلیخا را سرزنش کردند؛ ملامت شد. پس همه ایشان را دعوت بنمود و به یوسف گفت: هرگاه تو را صدا نمودم بیا و از مجلس عبور کن و هرگز توقف مکن! و به ایشان ترنج داد و گفت: ترنج را میل فرمایید و یوسف را صدا زد.
چشم شان که به جمال یوسف افتاد، از خود بیخود شدند، انگشت ها بریدند و خون ها جاری شد! یوسف که خارج شد، به خود آمدند، همه چیز را فراموش کرده بودند، حتی درد را!

+
ما یوسفمان را ندیدیم؛ نه به چشم ظاهر،نه!


پ.ن
یَا فُضَیْلُ اِعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَکَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ

ای فضیل! امام خود را بشناس؛ که اگر به او معرفت پیدا کنی، وقوع زود هنگام یا دیرهنگام ظهور، به تو ضرری نمی رساند.

امام صادق علیه السلام
الکافی , جلد 1 , صفحه 371

پ.ن.2
چو نور مهر تو تابید بر دلهای مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند، بربستند محملها
فیض کاشانی

پ.ن.3
میلاد منجی مبارک
15 شعبان 1440


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها